مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
از قصر بیرون زد، عبا روى سرش بود در احتضار انگار جسم مضطرش بود دور و بـرش گـریه كـنى اصـلاً نـیـامد ایكاش پیش این برادر، خواهرش بود دستش به پهلو بود و مشكل راه میرفت خیلى در این ساعات، یـادِ مـادرش بود با اینكه دربِ حجرهاش را بست اَباصَلْت امّـا جــوادش آمـد و دور و بـرش بـود شكـرخـدا سر روى دامـان پـسر داشت وقت سـفـر گـریـانِ جـدّ اطـهـرش بـود وقتى حسین از روى اسب افتاد بر خاك وقـتى كه بـا زانـو كـنـار اكـبـرش بـود در بـیـن مـقــتـل یـك عـلـى افـتـاد، امّـا حالا صد و ده تا على دور و برش بود |